زبانحال سیدالشهدا در حضرت قاسم علیه السلام
شاعر : حسن لطفی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : ترکیب بند
چشمی که بسته ای به رخم وا نمی شود یعــنی عــمــو بــرای تو بـابـا نمی شود
ای مهربان خیــمه، حــرم را نگــاه کن عــمــه حــریف گریــۀ زنهــا نمی شود
تا جان نــداده مــادرت از جــا بلـند شو زخــم جگــر به گـریه مــداوا نمی شود
باید مرا به سمت حــرم با خودت بری من خــواستــم که پــا شوم اما نمی شود
باور نمیکنم چه به روزت رسیده است اینقــدر تکه سنگ که یکجــا نمـی شود
بی تو عمــو اسیــر تماشــا شده بـبـیـن
قــدت شبـیـه قــامت سـقـا شــده بـبـیـن
مثل دلــم تمــام تـنـت زیـر و رو شــده دشتی از آه شـعله زنت زیر و رو شده
پیــراهــنی که بر بــدنـت بود کـنـده اند پیراهنی که شد کـفـنـت زیر و رو شده
|